این دومین هفت سینی بود که از ایران و خانوادههامون دور بودیم و سعی کردیم نبودن و ندیدنشون رو با حلقهی دوستان مهربونمون جبران کنیم.
انگار لحظهی تحویل سال، امید تازهای در ما آدمها متولّد میشه؛ امیدی که میتونه تلخیهای گذشته رو کمرنگ کنه تا به انتظار روزهای بهتر، توانایی برای شروع دوباره رو احساس کنیم...
واما بعد:
یک هفته مونده به سال نو بود که به فکر خانه تکانی وبلاگم افتادم
راستش عکاسی رو خیلی دوست دارم و در سالی که گذشت سعی کردم از هر فرصتی برای گرفتن یک عکس خوب استفاده کنم (اگرچه هنوز نتونستم دوربین مورد علاقهام رو تهیه کنم).
حاصل این فرصتها تعدادی عکس و خاطره شد که گفتم بد نیست گاهی نوشتههای وبلاگ رو با بعضی از اونها همراه کنم و اسمشو بذارم خانهتکانی. با تصویری از هفت سین 88 عید رو به شما تبریک میگم.
انگار لحظهی تحویل سال، امید تازهای در ما آدمها متولّد میشه؛ امیدی که میتونه تلخیهای گذشته رو کمرنگ کنه تا به انتظار روزهای بهتر، توانایی برای شروع دوباره رو احساس کنیم...
واما بعد:
یک هفته مونده به سال نو بود که به فکر خانه تکانی وبلاگم افتادم
راستش عکاسی رو خیلی دوست دارم و در سالی که گذشت سعی کردم از هر فرصتی برای گرفتن یک عکس خوب استفاده کنم (اگرچه هنوز نتونستم دوربین مورد علاقهام رو تهیه کنم).
حاصل این فرصتها تعدادی عکس و خاطره شد که گفتم بد نیست گاهی نوشتههای وبلاگ رو با بعضی از اونها همراه کنم و اسمشو بذارم خانهتکانی. با تصویری از هفت سین 88 عید رو به شما تبریک میگم.
|