۲۹ فروردین ۱۳۸۸

میم مثل مادر


در سرمای یکی از آخرین شبهای زمستونی قبل از ترک وطن، به گرمای حلقه‌ی دوستانی پناه برده بودیم که نبودن و ندیدن‌شون راحت نبود.
بعضی‌ها غمگین‌تر از اون بودند که حرفی بزنند و بعضی دیگه با شوخی و خنده سعی می‌کردند حال و هوای جمع روعوض کنند؛ اما سعید داشت چیزی می‌نوشت...
کمی بعد کاغذی رو به ما سپرد که روش نوشته بود:
"رفتن" همیشه آسان است و "ماندن" همیشه احمقانه‌تر!
ترجیح می‌دهم نباشم تا نمانم و نروم
اما تو جور دیگری فکر می‌کنی
نه می‌مانی و نه می‌روی
ولی همیشه هستی
این روزا سعید غمگینِ پرواز مادره...
دوست دارم بگم که مادر همون ‌جوریه که سعید نوشت؛
نه می‌مونه نه می‌ره؛ ولی همیشه هست.
عکس: تهران، کافه تمدّن، زمستان 86

۲۱ فروردین ۱۳۸۸

نان و شراب


امروز برای مسیحیان روز بزرگیه و تو لبنان معروفه به "الجمعة العظیمة"
روزی که بر اساس اعتقاد اونها مسیح برای بخشش گناهان انسان، خودش رو فدا کرد و به صلیب کشیده شد تا انسان نجات پیدا کنه.
لبنان از امروز تعطیله و مردم خودشون رو برای عید روز دوشنبه آماده می‌کنند؛ "عید پاک" که جشن بخشش انسان و بازگشت مسیح به آغوش پدرش خداست.
صبح کلیساها پر بود از آدمها و صدای ناقوس‌ها؛ پدران مقدس از مهموناشون با نان و شراب پذیرایی می‌کردند، چون بر اساس آیات انجیل، عیسى مسیح شبی پیش از قربانی شدن، حواریّون رو با نان و شراب مهمان کرد...
برام کمی عجیبه که اونها به جای عزاداری برای "مسیح مصلوب" آروم گرفتنش در آغوش خدا و نجات انسان رو جشن می‌گیرند و بیشتر از اینکه مظلومیّت مسیح رو ترویج کنند از عظمت فداکاری او حرف می‌زنند، واسه همینه که در این شبها به جای مراسم سوگواری،خواننده‌های معروف لبنانی کنسرت دارند.
عکس: غار و کلیسای سیّده مغدوشه (در پنجاه کیلومتری جنوب بیروت) معروفه که هر روز مسیح از همین‌جا برای دعوت مردم به شهر می‌رفت و مریم مقدس هر روز رو در همین غار به انتظار بازگشت فرزندش سپری می‌کرد.

۱۲ فروردین ۱۳۸۸

مطعم


نوروزی که گذشت بیروت، میزبان ایرانیای زیادی بود که گاهی با اونا روبرو می‌شدم و سر صحبت باز می‌شد؛
جالبه که بعد از توصیف زیبایی‌های اینجا، پیش‌غذاهای متنوع لبنانی توجه‌شون رو جلب کرده بود و به صورت یکی از خاطرات سفر، تو ذهن‌شون مونده بود (هرچند تا حالا فقط یک ایرانی خیلی عزیز رو دیدم که غذای لبنانی رو نپسندیده که ظاهرا باید به ذائقه‌ی او شک کرد نه غذاهای اینجا!).
شاید همین علاقه و استقبال ایرانیا باعث شده که چند تا رستوران در تهران با تبلیغ این پیش‌غذاها رونق بگیرن که معروف‌ترین اونا "مطعم هرمز"، "عروس لبنان" و "مدیترانه" است.
بماند که زمانی که تهران بودم فهمیدم اونا نمیتونن غذای لبنانی رو با طعم و مزه‌ی اصلیش درست کنند؛ دوستی می‌گفت: "هر فرهنگی رو باید در زادگاهِ خودش تجربه و درک کرد" شاید این حرف، شامل طعم غذاها هم بشه....
این عکس رو از "مطعم شواطینا" در بندر صور (جنوب لبنان) گرفتم که ظهر روزهای یکشنبه همه‌ی 30 مدل پیش‌غذای لبنانی رو با چند مدل غذای عربی سرو می‌کنه.