۱۲ مهر ۱۳۸۷

در هواي عيد

صبح روز عيد با صداي الله اكبر مسجد كه همه رو به طرف خودش مي خوند از خواب بيدار شديم و با يادآوري موجي از خاطره ها و تجربه هاي تكراري سالهاي قبل به طرف مسجد الحسنين (مسجدي زيبا در ضاحيه جنوبي بيروت) راه افتاديم كه با "علامه سيد محمد حسين فضل الله" نماز عيد رو بخونيم ؛
اما وقتي رسيديم با صحنه اي روبرو شدم كه اصلا تكراري نبود !
هزاران مرد و زن با تيپ هاي مختلف با حجاب و بي حجاب ، بي هيچ فرقي بينشون ، آماده نماز مي شدند ...
سالها شنيده بودم كه مسجد خونه ي خداست ولي انگار اولين بار بود كه به چشم مي ديدم مسجدي رو كه خونه ي خدا بود و صاحبخانه ، مهموناشو با هر ظاهري پذيرفته بود و همه ي مهمونا بي تبعيض براش عزيز بودند ...
مهمونايي كه تنها اشتراك شون دست بردن به طرف آسمون بود تا ازش بخوان : "اسئلك خير ما سئلك منه عبادك الصالحون" ... هزاران مهمون واسه خدايي كه در اين نزديكي است ، لاي اين شب بوها ، پاي آن كاج بلند ... هنوز دارم تو هواي عيد نفس مي كشم .