۶ دی ۱۳۸۷

سبز، قرمز، سیاه

تعطیلات عید "میلاد مسیح" شروع شده و شهر، پره از درختای سبز با چراغای قرمز و والبته صدها آدم که لباس بابانوئل پوشیدن و نشونه‌های شادی و عیدن واسه همه، خصوصا واسه بچه‌ها...
تازه دیشب فهمیدم که بابانوئل، اسم و رسم یک قدٌیسه در قرن چهارم میلادی به نام "پدر نیکولاس" که شبانه و پنهانی برای فقرا وخانواده‌های بی‌سرپرست، هدیه می‌برده بدون اینکه اونا بفهمن این هدیه‌ها رو کی براشون میاره...
واژه‌ی "پاپانوئل" هم فرانسویه به معنی "پدر تولد" و برای بچه‌ها یادآور پیرمردیه با لباس و کلاه قرمز با ریش بلند و سفید با کالسکه‌ای پر از هدیه برای بچه‌هایی که هر سال، شب کریسمس منتظرن که پشت پنجره یا در خونه، هدیه‌ی خودشون رو پیدا کنند و جالبه که بابانوئل رویایی این قصه، میتونه زمان رو متوقف کنه که اون شب به صبح نرسه تا بتونه هدیه‌هاشو به همه‌ی بچه‌های دنیا برسونه.
درخت کریسمس هم سبزه به نشانه‌ی روح سبز و صلح جوی مسیح و میوه‌هاش قرمزه به یاد خون او که برای نجات و آمرزش انسان بر صلیب ریخته شد.
و اما امسال، با توجه به همزمانی عید سال نوی مسیحی و دهه‌ی اول محرم، در کنار نشونه‌های شادی عید در کل لبنان و خصوصا بیروت، مناطق شیعه‌نشین هم خودشون رو برای محرم آماده کردن و این مناطق پره ازخیمه‌های عزا و پرچم‌های سیاه و البته روز عاشورا هم یکی از تعطیلات رسمی در کل لبنانه.
واسه ما ایرانیا که عزاداری رو خیلی بهتر از شادی بلدیم دیدن این دوتا فضا در کنار هم جذٌابه و منم کنجکاوم که این دو آئین رو در کنار هم ببینم: یک آیین که منو می‌بره به سالها خاطره که با محبت امام حسین ع آمیخته است و یک آیین که به من یاد میده چشمامو باز کنم و "طراوت زندگی" رو با همه‌ی وجودم احساس کنم.